با استفاده از 12 استراتژی برندینگ، به دیده شدن کسبوکار خود کمک کنید.




تبریز / خیابان رضانژاد شمالی / ساختمان آردا / طبقه ۲-تهران - میرداماد - خیابان انوار - پلاک ۳۷ - واحد ۲۰
۳۳۳۵ ۴۴۴۰ - ۰۴۱الان در دفتر هستیم
با ما تماس بگیرید!
شماره تماس
04133354440
پست الکترونیکی
info@rooka.app
همین الان، اطلاعات تماس خود را وارد نمایید.
آیا میخواهید چشم همه به برند شما خیره بماند و مشتریان برای دریافت محصولات و خدمات شما سر و دست بشکنند؟ این رویا چندان هم دور نیست اگر استراتژی برندینگ آموخته باشید! استراتژی برندینگ درواقع سلسله اعمالی است که شما بهمنظور دیده شدن و ایجاد تمایز بین برندتان و دیگر برندهای رقیب انجام میدهید.
امروزه نمونههای مختلفی از استراتژی برند وجود دارند که میتوانند با توجه به شرایط و ویژگیهای برند، برای شما نتایج خوبی به ارمغان آورند وبیزینس شما را به اوج بفرستند. اطلاعیابی از شیوههای مختلف برندینگ و جزییات مربوط به هر یک از این استراتژیها به هر بیزینسی کمک میکند تا نردبان ترقی را پلهبهپله طی کند.
وبسایت روکامگ با در نظر گرفتن اهمیت بهکارگیری تکنینکهای برندسازی تصمیم دارد تا در این مقاله شما را با مفهوم، هدف و اجزای اصلی استراتژی برندینگ آشنا کند. همچنین در این مطلب اطلاعات مفیدی درباره نحوه تدوین، عناصر مختلف و مهم در فرآیند ساخت تکنیکها و نمونههای برتر استراتژی برندینگ در اختیار شما قرار داده میشود.
قبل از اینکه بخواهیم به ریزودرشت دنیای استراتژیهای برندسازی بپردازیم، بهتر است باهم مروری بر مفهوم برندینگ داشته باشیم. درواقع از اساسیترین اقداماتی که یک برند احتیاج دارد در مسیر رشد خود به آن توجه کند برندسازی است. در برندسازی شما سعی میکنید از راههای مختلف، نام کسبوکار خود را به مشتریان و مخاطبین هدف بشناسانید و به طوری موثر در ذهن آنها ماندگار شوید. برندینگ راهی است که به شما کمک میکند همواره اولین انتخاب خریداران باشید؛ چرا که تصویرهای ذهنی همیشه به صورت مستقیم بر روی تصمیمات خریداران اثر دارند. به عبارت دیگر، در برندسازی سعی میشود تا مفهوم و ارزش یک برند به دیگران معرفی شود و هر برند مشخصاً فراتر از نام، لوگو، شعار، تبلیغات و غیره است.
برای ما به صورت یقینی ثابت شده است که هر کسبوکار برای اینکه بتواند موفق عمل کند و هر ساله سودهای کلانی را از آن خود کند، نیاز دارد تا نامش در تمایز با دیگر نامهای رقبا در بازار قرار بگیرد. به عبارتی دیگر، نیاز داریم تا بتوانیم در ذهن مشتری به شیوهای جایگاه کسب کنیم که در زمان انتخاب کالا و خدمات به دنبال نام برند ما بگردند.
برای این کار ما نیاز به استراتژی برندینگ داریم. درواقع استراتژی برندینگ مجموعهای از فعالیتهایی است که یک بیزینس انجام میدهد تا بتواند به صورت مثبت در بازار شهرت و آوازه کسب کند و از این طریق، مشتریان بیشتری را برای خود بدست آورد. مدیریت برند و بهکارگیری استراتژی برندینگ از جمله فعالیتهایی هستند که تلاش، برنامه ریزی، دقت، ارزیابی و همچنین پیوستگی زیادی نیاز دارند و کوتاهی در هر بخش ممکن است نتایج دلخواه را به شما برنگرداند. تکنیکهای برندسازی انواع مختلفی دارند، اما نکته مهم در این بین این است که بتوانیم بهترین روش را با توجه به طبیعت کسبوکارمان انتخاب کنیم.
استراتژیهای برندینگ با اینکه انواع متفاوتی میتوانند داشته باشند، اما در انتها همگی یک هدف واحد را دنبال میکنند. در اصل استراتژی برندینگ یک برنامه بلند مدت است که به یک برند کمک میکند تا بتواند تارگتها و چشم اندازهای مد نظرش را به صورت تک به تک در طول زمان تیک بزند. به زبان دیگر، هدف طراحی و تولید یک استراتژی حرفهای برندینگ برای یک شرکت یا یک کسبوکار این است که بتوانیم برند مذکور را به کمک مخاطبانش بالا بکشیم و به اهداف مدنظرش برسانیم.
همین موضوع باعث شده است که مفهومی تحت بهترین استراتژی برندینگ که به صورت همگانی بتواند پاسخ نیاز هر کسبوکار باشد، وجود نداشته باشد و هر بیزینس به نسبت زمینه فعالیت خود و سازوکاری که دارد نیازمند روشهای متفاوتی از دیگر برندها است. در نهایت هدف استراتژیهای برندینگ بدون توجه به محتویات و مراحل اجرایی آنها، این است بتوانند برند را طوری در بازار مصرف معرفی کنند که با ذهن و قلب مخاطبان عجین شود.
برای اینکه ما بتوانیم بهترین استراتژی برندینگ را برای کسبوکار خودمان انتخاب کنیم درواقع نیاز داریم تا برخی ویژگیها را در روشهای پیشنهادی خودمان پرورش دهیم و تقویت کنیم تا در انتها، با یک جمع بندی و برنامه ریزی مناسب، آنها را به شکل یک استراتژی موفق ارائه دهیم. هر تیم مارکتینگ برای آنکه بتواند مدیریت برند و تکنیکهای برندسازی را به بهترین شکل ممکن ایجاد کند، باید در انتها چک لیست زیر را بهعنوان یک مجموعه کامل از اجزای اصلی یک استراتژی حرفهای برندینگ موفق مورد نظر قرار دهد.
یکی از مهمترین ویژگیهایی که یک استراتژی برندینگ خوب باید داشته باشد این است که اهداف کسبوکار را به درستی مورد هدف قرار دهد. به عبارت دیگر، استراتژی موفق است که طراح آن ابتدا به وضوح متوجه شود که هدف یک برند چیست؟ یک سو ساختن هدف برند و هدف استراتژی باعث میشود در مدت کمتر، به میزان بیشتر رشد کنید.
اینکه یک کسبوکار بتواند با دنیای اطراف خودش در کمترین زمان ممکن هماهنگ شود، یکی از نکات مثبت یک برند موفق است؛ از این رو مهم است که ما بتوانیم در تکنیکهای برندسازی خود نیز این مورد را رعایت کنیم. به زبان دیگر، استراتژی برندینگ زمانی موفق است که قابلیت انعطاف پذیری نسبت به ترندهای موجود در بازار را داشته باشد و طبق خط فکری مشتریان بتواند آن را تغییر داد.
یک استراتژی برندسازی خوب و موفق زمانی بهتر میشود که بتوان از پتانسیل افراد حاضر در مجموعه استفاده کرد. شما نمیتوانید تکنیکهای برندسازی را بدون مشارکت کارکنانتان با موفقیت به ثمر برسانید؛ چرا که کارکنان نیز یکی از اجزای مهم یک کسبوکارند و میتوانند نگاه مشتری را نسبت به برند تغییر دهند. همچنین تعهد عمل و وفاداری کارکنان به هدف شرکت باعث میشود استراتژی حرفهای برندینگ شما کاربردیتر شود و با سرعت بیشتری برند را به سمت همه گیری ببرد.
حفظ انسجام در تمام مراحل طراحی و بهکارگیری استراتژی برندسازی از دیگر موارد مهم برای بالا بردن احتمال موفقیت تکنیکها است. درواقع اگر شما در یک مسیر مستقیم به سمت هدف خود حرکت کنید و به حاشیهها نپردازید، مشتریان نیز راحتتر میتوانند خط فکری شما را دنبال کنند و در نهایت برند شما با موفقیت در ذهن آنها حک میشود.
یک کسبوکار بدون اینکه درک درستی از فعالیت رقبای خود داشته باشد، نمیتواند استراتژی مفیدی را برای برند خود اتخاذ کند؛ به همین مهم است که در طراحی و بهکارگیری یک تکنیک برندسازی به این موضوع توجه کنیم که آیا این استراتژی به صورت موفقی میتواند رقبا را کنار بزند یا نه؟ همچنین گاهی نیاز است که ما نیز شبیه به رقبا عمل کنیم؛ هرچند وجود یک سری تغییرات کوچک میتواند روش ما را به بهترین استراتژی برندینگ تبدیل کند. کسبوکار همچنین باید مراقب حریم خصوصی خود باشند تا استراتژیاش بر روی میز رقبا فاش نشود.
گاهی کسبوکارها گمان میکنند که وقتی بخشی از مخاطبانشان را به مشتری وفادار تبدیل کردند، دیگر نیازی نیست کاری انجام دهند و به همین شیوه برند آنها میتواند رشد خود را حفظ کند، اما این تفکر اشتباه است. در اصل استراتژی برندینگ زمانی موفق است که بتواند به صورت همیشگی بر روی عنصر وفاداری در مشتریان متمرکز شود و آن را افزایش دهد؛ یعنی هرروزه تعداد بیشتری از مخاطبان به مشتری وفادار تبدیل شوند.
از دیگر مواردی که میتواند یک تکنیک برندسازی را فوقالعاده کند در نظر گرفتن احساسات مشتریان در آن است. حقیقتی که درباره خریداران وجود دارد این است که شما همیشه نمیتوانید آنها را به صورت منطقی و با برشمردن ویژگیهای مثبت کالاها و خدمات خود قانع کنید. مشتریان اغلب تحت سلطه احساسات خود قرار دارند؛ به همین دلیل مهم است که ما بتوانیم در استراتژی خود به گونهای عمل کنیم که نقاط ضعف و قوت احساسات آنها را نشانه بگیریم.
تا به اینجا به شناخت خوبی از مفهوم استراتژی برندینگ و ویژگیهایی که میتوانند آن را به یک روش کاربردی و مفید برای رشد مثبت کسبوکار تبدیل کنند، اشاره کردیم اما به راستی چرا ما تا این حد بر وجود بهترین استراتژی برندینگ پافشاری میکنیم؟ استفاده از تکنیکهای برندسازی چه مزیتهایی برای ما دارند؟در پاسخ این نوع سوالات باید چنین گفت که نبود یک استراتژی و یا برنامهریزی خاص در یک مجموعه باعث میشود که تمام اجزای آن با مشکل مواجه شوند؛ از منصب مدیریت گرفته تا کوچکترین عضو آن گروه!
اینکه یک کسبوکار نداند به کدام سمت حرکت میکند و قدم بعدیاش چیست میتواند فاجعهآفرین باشد؛ چرا که باری به هر جهت بودن باعث میشود حتی تصمیم گیری درباره هر موضوع کوچکی با مشکل مواجه شود. نبود استراتژی به این معناست که یک شرکت یا کمپانی نتوانسته است به خوبی اهداف و ارزشهای خود را بشناسد و این موضوع سبب میشود مخاطبان نیز ذهنیت خوبی درباره برند نداشته باشند.همچنین بدون داشتن یک استراتژی برندینگ خوب تمام برنامههای بازاریابی و مارکتینگی که یک برند برای خود طرح ریزی میکند نیز با نتیجه خوبی مواجه نمیشوند.
همچنین از آنجا که مشخص نیست کشتی کسبوکار به کدام سو حرکت میکند و جبهه آن در بازار مصرف چیست، تمام اعضای کسبوکار به سردرگمی دچار میشوند و دیگر علاقهای برای ادامه کار نخواهند داشت. از طرفی، هیچ شفافیتی در محتوای کاری شما وجود ندارد و ممکن است به دلیل نبود یک استراتژی مناسب، بعضی کارها در تناقض با یکدیگر انجام شوند و کل زحمت تیم را به هدر دهد.
تدوین استراتژی برندینگ در واقع یکی از دشوارترین مراحل برندسازی است. علت دشوار بودن این مرحله از برندینگ این است که عموماً روشهای ملموسی برای اندازهگیری نتایج استراتژیها مختلف اعمال شده بر روی کسبوکار وجود ندارد و شما باید در ابتدا طبق یک طیف مشخصی از دلایل و معیارها، تکنیک برندسازی خود را طراحی کنید. به عبارت دیگر، شما باید ابتدا یک سری دلایل و معیارها برای رشد و حیات بیزینس خود تنظیم کنید و سپس طوری یک استراتژی حرفهای برندینگ را تدوین کنید که بتوانید به نسبت موفقیت در معیارهای مدنظر، کاربردی بودن استراتژی خود را بسنجید.
با توجه به این مسئله، خوب است که در ابتدای تدوین استراتژی برندینگ برای کسبوکار خود، کمی به ویژگیهای برند خود فکر کنیم و چند سوال اساسی از خود بپرسیم تا بدانیم چگونه برندسازی کنیم. سوالات زیر میتوانند شما و تیم مارکتینگ را در ایده پردازیهای اولیه تدوین استراتژی برندسازی یاری کند و یک مفهوم اولیه از آنچه که قرار است در ادامه انجام دهید به شما ارائه کند:
یکی از مهمترین نکاتی که در خصوص تکنیکهای برند سازی باید به آن توجه کرد، جزییات مربوط به یک کسبوکار است که میتواند بر روی نوع استراتژی انتخاب شده برای رشد تاثیر داشته باشد. اگر بخواهیم سادهتر صحبت کنیم، باید بگوییم شما بهعنوان مدیر یک کسبوکار یا عضوی از یک تیم مارکتینگ، ابتدا باید به صورت دقیق درباره جنبههای مختلف یک بیزینس تحقیق جامعی به عمل آورید و سپس با توجه به آنها یک استراتژی حرفهای برندینگ طراحی و پیشنهاد کنید.
اگر ندانید که یک کسبوکار به کدام سمت حرکت میکند و چه اهدافی را در دستور کاری خود قرار داده است پس چگونه میتوانید تکنیکهای برندسازی موثری را ارائه دهید؟ اطلاع نداشتن از جزییات هدف برند و بهکارگیری استراتژیهای گوناگون برای رشد مانند این است که شما بخواهد به یک مقصد زیبا سفر کنید، اما نام آن را ندانید و تنها با امتحان کردن تمام راههای ممکن سعی داشته باشید که آن را بیابید. همچنین یکی از مهمترین نکاتی که باعث میشود استراتژی شما بهتر عمل کند انتخاب هدفی است که به صورت ذاتی برای برند و مخاطبانش مفید باشد.
صاحبان کسبوکارها باید به صورت دقیق و واضح برای تیم مارکتینگ و همچنین برای تمام بازار مصرف مشخص کنند که چه هدفی از تاسیس برند دارند و کالا و خدمات آنها با چه انگیزهای ارائه میشوند؟
بعد از اینکه اهداف خود را مشخص کردید، حالا مهم است که درباره ارزش برند و بیزینس خود صحبت کنید یعنی تعیین کنید که درواقع برند شما چه جایگاهی در بازار مصرف دارد و تا چه حد توانسته است اعتماد مشتریان را جلب کند. ارزش یک برند عموماً بر اثر مقایسه درآمد حاصله در یک بازه زمانی نسبت به درآمدی که انتظار میرفت کمپانی بدست بیاورد اندازهگیری میشود.
در نظر گرفتن چنین مواردی باعث میشود استراتژی شما به بهترین نحو ممکن جهت بگیرد و برای کسبوکارتان مفید واقع شود؛ به این صورت که هرچه ارزش بیزینس شما بیشتر باشد به این معنی است که در میان رقبا بهتر عمل کردهاید و باید تکنیکی انتخاب کنید که این ارزش را برای شما حفظ کند. از طرفی، اگر ارزش برند شما نسبت به چیزی که گمان میکردید کمتر باشد باید استراتژی برندینگ خود را به صورت جدیتری انتخاب و طراحی کنید.
در نظر بگیرید که وضعیت بازار در زمان اجرای یک استراتژی برندسازی چگونه است؟ بررسی وضعیت بازار میتواند از راههای متفاوتی انجام بگیرد؛ برای مثال شما میتوانید رفتار رقبایتان را تحلیل کنید تا سرنخی درباره استراتژیهای آنها و دلایل موفقیتشان بهدست آورید. همچنین شما میتوانید صرفاً عکسالعمل مشتریان خود را به نسبت اتفاقات جامعه و تغییرات بازار بسنجید.بدست آوردن اطلاعاتی در این خصوص باعث میشود شما به راحتی بتوانید تشخیص دهید چه مواردی در بازار بیش از حد نیاز وجود دارند یا در چه زمینههایی دچار کمبود یا شکاف هستید؟ سپس با استفاده از جزئیات بهدست آمده میتوانید مدیریت برند خود را به بهترین شیوه انجام دهید.
اینکه بدانیم مخاطبان هدف ما چه شخصیتی دارند نیز از دیگر مواردی است که میتواند در تدوین بهترین استراتژی برندینگ به ما کمک کند. تهیه پرسونای مشتریان و درک عادات، علاقهمندیها، مشکلات و چالشهای مربوط به انتخاب و خرید یک کالا یا محصول میتواند راهنماییهای بسیاری به ما ارائه دهد تا بتوانیم قدم به قدم تکنیک برندسازی مختص خودمان را طراحی کنیم. همچنین با درنظر گرفتن وجود مشتری، گویا که داریم یک لباس را به جای اینکه بر تن یک مدل فرضی بدوزیم، بر تن خود مصرف کننده میدوزیم و این یعنی حداکثر رضایتی که میتوانیم از سمت مخاطبان کسب کنیم.
یکی دیگر از مواردی که میتواند در ساختن یک استراتژی برندینگ مفید موثر باشد ساخت یک تگ لاین مناسب است. تگ لاینها جملات یا عبارتهایی هستند که به واسطه آنها یک برند معرفی میشود.
درواقع بیشتر تگ لاینها را با شعارها یکسان تلقی میکنند؛ در حالیکه شعارها را برای معرفی محصولات به کار میبریم و خیلی زود آنها را فراموش میکنیم، ولی در مقابل تگ لاینها یک جمله ماندگارند که مانند هویت بصری یک برند عمل میکنند. یک تگ لاین جذاب میتواند استراتژی برندینگ شما را با چند پله جهش مواجه کند؛ چرا که در مقایسه با رقبای بازار مفهوم بیشتری برای درک کردن به مشتری ارائه میدهید.
تمام کسبوکارها و برندهای دنیا برای خود یک شخصیت مجزا دارند. بله درست فهمیدهاید! بیزینسها نیز مانند انسانها میتوانند شخیصتهای متفاوت داشته باشند! این مفهوم یکی از مفاهیمی است که بسیاری از کسبوکارها به آن بیتوجهاند، اما بسیار حائز اهمیت است که بدانیم میتوان مانند انسان به یک کسبوکار شخصیت بخشید و حتی برخی اخلاقها و ویژگیهای آن را بهبود داد. در نظر بگیرید که شخصیت برند شما چگونه است؟ آیا برند شما اگر انسان بود، انسان مستقل و قدرتمندی بود؟ سپس نسبت به چنین سوالاتی میتوانید استراتژیهای متفاوتی را برای مدیریت برند خود تالیف و طراحی کنید.
از نقاط قوت برندینگ این است که شما میتوانید تکنیکهای برندسازی را در نمونهها و انواع مختلفی مشاهده کنید. انواع استراتژی برندینگ به شما کمک میکند آزادی بیشتری را در هنگام تصمیم گیری برای خود احساس کنید و با در نظر گرفتن ویژگیهای حیاتی بیشتری از کسبوکارتان، بهترین استراتژی حرفهای برندینگ را برای خود برگزینید. در این بخش به معرفی انواع استراتژی برندینگ میپردازیم و هر کدام را به اختصار توضیح میدهیم تا شما تصمیم بگیرید که کدام مورد میتواند نتایج مالی کسبوکار و احساسات مشتریان شما را دگرگون کند.
برندینگ آنلاین از شناخته شدهترین استراتژیهای مدیریت برند است. برندینگ آنلاین را با نام برندینگ اینترنتی نیز میشناسند و درواقع این مفهوم مرتبط با کلیه اقداماتی است که یک کسبوکار انجام میدهد تا خود را بهعنوان عضوی از شبکه گسترده اینترنت به مخاطبان نشان دهد و در میان آنها اعتبار کسب کند. تمام صفحات موجود در شبکههای اجتماعی از یک برند، وبلاگ و وبسایت و تمامی پلتفرمهای اینترنتی و آنلاین که ممکن است یک برند در آنها اعلام حضور کند، جزیی از این برندینگ هستند.
برای مثال، فرض کنید یک شرکت تولید کننده اسباب بازی محیطی در اینترنت فراهم کند که علاوه بر خرید و فروش محصولات، مشتریان بتوانند با هم به اشتراک ایدههای بامزه و سرگرم کننده درباره ساخت اسباب بازی بپردازند. این کار میتواند اثر بسیار مثبتی بر روی نام برند داشته باشد.
در این استراتژی برندینگ شما سعی میکنید کاری کنید که نسبت به رقبایی که در بازار حضور دارند یک تمایز کسب کنید و با آن در خاطره مشتری باقی بمانید. عموما چنین تمایزهایی با ایجاد یک آفر ویژه یا امکانات منحصر به فرد انجام میشود که در سری خدمات و کالاهای رقبا آن مورد وجود ندارد. این مسئله باعث میشود مخاطب با خود فکر کند که محصولات شما سطح بالاتری از کیفیت قرار دارند. برندینگ تمایز از سری استراتژیهای برندسازی است که باعث میشود سهم بازار شرکت، حجم فروش و درآمد آن افزایش پیدا کند.
برخی از مخاطبان در هنگام خرید کالا یا خدمات درواقع تنها به نام برند توجه میکنند؛ به طوریکه که ممکن است حتی یک نوع کالا با یک درجه از کیفیت از دو کمپانی مجزا وارد بازار شوند، اما برخی از مشتریان ترجیح میدهند به سراغ برندی بروند که شهرت بیشتری دارد. تعداد این نوع مخاطبان هم کم نیستند؛ به همین خاطر خوب است که از برندینگ نام و شهرت نیز در تکنیکهای برندسازی خود استفاده کنیم. برندینگ نام و شهرت میتواند از طریق بیشتر شدن آوازه اجزای مختلف یک کسبوکار نظیر نام، شعار، شکل لوگو و حتی رنگ آن هم اتفاق بیفتد. برندینگ نام و شهرت و نتایج سودآور حاصل از آن بیشتر در کمپانیهای سازنده دستگاههای هوشمند دیده میشود.
یکی از جالبترین روشهای برندینگ درواقع این است که شما هیچ گونه نام برندی را برای خودتان در نظر نگیرید. در این رویکرد یک کسبوکار ترجیح میدهد به تولید و بازاریابی درباره محصولات و خدماتی بپردازد که به صورت عمومی توزیع میشوند و هیچ نامی برای برند آنها انتخاب نکند. در اصل این روش میتواند برای بسیاری از مخاطبین جذاب باشد؛ چرا که به آنها این امکان را میدهد که ارزانتر خرید کنند و درگیر نام و شهرت برند کالا و خدمات نباشند. میتوان گفت که با پیش گرفتن استراتژی برندینگ بدون نام ممکن است حتی راحتتر با رقبای دارای نام و شهرت رقابت کنید.
برندینگ لیبل خصوصی یکی از استراتژیهای برندسازی است که میتوان آن را با کمی دقت در اطراف خود دید. طرفداران این شیوه از برندینگ، عموماً خرده فروشها و عمده فروشهایی که تولید کنند محصولات نیستند میباشند. لیبل خصوصی استراتژی برندینگی است که در آن یک خرده فروش یا عمده فروش، یک کالا را بدون لیبل و نام برند از تولیدکنندگان کالاهای عمومی میخرند و سپس با عقد یک قرارداد با کارخانه تولید کننده، برای آن محصول به صورت اختصاصی یک برند و لوگو طراحی میکنند.
به نوعی این تکنیک برندسازی به خرده فروشها کمک میکند تا بتوانند بین تولیدکنندگان و محصولات جدید و محصولات قبلی یک رقابت ایجاد کنند. چنین محصولاتی عموماً با قیمت پایین عرضه میشوند. از مثالهای استفاده از برندینگ لیبل خصوصی، فروشندگان آجیل و خشک بار در تعاونیها هستند.
برندینگ از طریق ایجاد مخاطبین جدید از نمونههای بسیار رایجی است که توسط بسیاری از کسبوکارها مورد استفاده قرار میگیرد. در ابتدا این تکنیک برندسازی ممکن است برای شما مانند ریبرندینگ به نظر برسد؛ چرا که در این روش نیز ما سعی میکنیم کمپینهای مارکتینک جدید راه بیندازیم و تصویر و چهره برند را تغییر دهیم تا بتوانیم مخاطبینی را هدف گذاری کنیم که پیش از این، به آنها توجه نکرده بودیم.
به عبارت دیگر، در این شیوه مدیریت برند ما سعی داریم ظاهر بیرونی برند و همچنین محتوای تبلیغاتی آن را به شکلی بسازیم که توجه افراد بیشتری را به خود جلب کند. برای مثال، مشتریان بانکها عموما افراد میانسال هستند. بانکها برای آنکه بتوانند توجه مخاطبین کم سن تر را به خود جلب کنند تصمیم میگیرند با گسترش میزان فعالیت خود به شکل اینترنتی و هوشمند، از طریق ایجاد اپلیکیشنهای سرمایه گذاری و ایجاد حساب در بانکها، در چشم گروه جوانتر جامعه خودنمایی کنند.
یکی از نمونههای استراتژی برندینگ که در ایران هم نمونههای زیادی از آن دیده میشود، برندینگ پسوند یا گسترش برند است. درواقع این نوع از برندینگ زمانی اتفاق میافتد که یک کسبوکار بخواهد در زمینهای مشغول به توزیع و ارائه خدمات و کالا شود که هیچ ارتباطی با زمینه کاری قبلیاش ندارد یا ارتباط خیلی ضعیفی دارد. در این حالت، اگر برند اولیه از شهرت خوبی در میان مخاطبان برخوردار باشد، پس میتوان انتظار داشت که در زمینه جدید نیز میتواند موفق عمل کند؛ چرا که مشتریان بر حسب اعتماد اولیهشان بر نام برند به سراغ محصولات جدید آن میروند.
برای مثال، فرض کنید اگر یک شرکت خودروسازی که کارنامه عملکردی خوبی دارد و مشتریان نیز سطح بالایی از اعتماد را به کمپانی دارند بخواهد محصولی جدید مثل ماشین چمن زنی تولید کند. در این شرایط، مشتریان به علت کارکرد خوب موتور ماشینهای خریداری شده به عملکرد ماشین چمن زنی نیز اطمینان میکنند.
یکی از رایجترین استراتژیهای برندینگ برندینگ مربوط به محصول است. در این روش شما سعی میکنید به جای اینکه برند را بر ذهن مشتریان حک کنید، کاری کنید محصولاتتان به صورت متمایز در جای جای خاطره مشتریان ثبت شوند. هدف این نوع استراتژی برندینگ این است که با سلسله اعمالی باعث شویم یک کالا یا خدمات در صورت مشاهده توسط مخاطبان فوراً شناسایی شود؛ یعنی ذهن کاربر بتواند به صورت ناخوداگاه آن کالا یا محصول را از بقیه همتایانش تشخیص دهد.
در مسیر برندینگ محصول مهمترین موارد گرافیکها یا نمادها هستند. جلوههای بصری از قویترین راههای ثبت اطلاعاتند. این نمونه از تکنیکهای برندسازی بیشتر توسط شرکتهای تولید مواد خوراکی مثل نوشابههای انرژیزا مورد استفاده قرار میگیرد.
استراتژی برندینگ تکی شاید یکی از پرزحمتترین استراتژیهای برندسازی به حساب بیاید؛ چرا که در این تکنیک شما سعی میکنید برای هر نوع از محصول یا خدمات یک برند جداگانه ارائه دهید و برای آن به صورت مجزا تبلیغات و کمپین بازاریابی داشته باشید. درواقع در این شیوه، با اینکه کمپانی ارائه دهنده تمام محصولات یک برند واحد است، اما شما ترجیح میدهید با دسته بندی اقلام و خدمات، خط تولیدهای جداگانه و در نتیجه برندهای مجزا از هم داشته باشید که هر یک از آنها از نظر هویتی باهم متفاوتند.
برای مثال، یک کمپانی تولید کننده اقلام بهداشتی احتمالاً ترجیح میدهد محصولات خود را در سه گروه بهداشت دهان، بهداشت کودک و بهداشت منزل به فروش برساند و برای هر یک نام تجاری مجزایی درنظر بگیرد. عموماً در این تکنیک برندسازی، هر برند جدا از برندهای دیگر یک گروه مشخصی از مخاطبین هدف را در بر میگیرد که ممکن است با هم اشتراکی داشته باشند یا نداشته باشند.
برندینگ نگرش از دیگر استراتژیهای برندسازی است که شما میتواند با توجه به پتانسیل کسبوکارتان دنبال کنید. استفاده از این روش کمی سخت است و نیازمند این است که روانشناسی فروش به مشتری به خوبی در تمام مراحل پیاده سازی استراتژی انجام شود. برندسازی نگرش یعنی یک تصویر را در ذهن مشتری صرفاً بر اساس ایجاد و تحریک یک احساس یا مجموعهای از احساسات در او بسازیم.
درواقع در این روش، شرکت سعی میکند با استفاده از نوع نگرش خود از تولید و ارائه خدمات و کالاهایش، یک نوع سبک زندگی خاص یا تفکری بهخصوص در ذهن مشتری ایجاد کند تا طبق آن بتواند در بین مشتریان مقبولیت کسب کند. برای مثال، کسب وکاری که در زمینه ارائه محصولات ورزشی نظیر کفش و لباس ورزشی، توپ، بدمینتون و غیره فعالیت میکند با درنظر گرفتن فایده ورزش کردن برای بدن، سعی میکند تصویری از زندگی سالم و ضرورت پرداختن به آن در ذهن مشتری بسازد تا به واسطه آن به سود دست یابد.
برندینگ خدمات نمونهای دیگر از استراتژی برندینگ است که میتواند به راحتی بر روی کسبوکار شما اعمال شود. در این نمونه برند سعی میکند برای ایجاد حس رضایت بیشتر در مشتری، علاوه بر خدمات و کالایی که در ازای هزینه به او ارائه میکند، خدماتی را هم به صورت اضافه برای او انجام دهد. این شیوه از برندینگ مخصوص بیزینسهایی است که قصد دارند با کیفیت بالاتری در بازار خدمات رسانی کنند.
برای مثال، فرض کنید دو شرکت مخابراتی، یک سرویس اینترنت مشابه را با قیمت یکسان به مشتریان خود عرضه میکنند، اما تنها یکی از آنها در قسمت پشتیبانی و پاسخ به مشتریان به حل مشکلات مخاطبان با ارائه راه حلهای مفید و سریع میپردازد. قطعاً ترجیح مشتریان این است که از کسبوکار مفیدتر حمایت کنند.
بدیهیترین استراتژی برندینگ، روش برندینگ جمع سپاری است. چه چیزی بهتر از اینکه از خود مشتریان بپرسیم چه چیزهایی دوست دارند؟ در این شگرد، یک کمپانی ترجیح میدهد با استفاده از پلتفرمهای گوناگون بستری را برای مشتریان فراهم کند که بتوانند در آنجا درباره ایدهها و نظراتشان صحبت کنند. نتایج حاصل از این نظرات میتواند در بخشهای مختلفی از یک بیزینس نظیر استراتژی برندسازی استفاده شود.
همچنین بعد از نظرسنجی، مشتریان نسبت به برندی که درباره آن نظر دادند و وقتشان را صرف کردند حساسیت و وابستگی بیشتری نشان میدهند؛ چرا که به محصولات آنها علاقه دارند و منتظرند تا اثربخشی نظرات خود را ببیند. مثلا یک شرکت تولید خوراکی نظیر چیپس میتواند با ایجاد یک مسابقه از مخاطبان بخواهد که یک طعم جدید تولید کنند. سپس این شرکت میتواند به برنده، برای خریدهای بعدی و استفاده از چیپس مخصوص خود تخفیف بدهد.
داشتن یک استراتژی حرفه ای برندینگ میتواند بیزینس شما را چند مرحله از وضعیت فعلی بالاتر بکشد. درواقع استراتژیهای برندسازی تکنیکهایی هستند که کسبوکارهای مختلف باتوجه به ویژگیهای برند خود اجرا میکنند تا بتوانند به واسطه آن تصویر بهتری از بیزینس خود در ذهن مشتری به جا بگذارند. در تدوین استراتژی برندینگ موارد زیادی تاثیر گذارند که میتوان از بین آنها به هدف و ارزش برند، ویژگی مخاطبان هدف، تگ لاین، وضعیت بازار رقابت و همچنین شخصیت کسبوکار اشاره داشت.
یک استراتژی برندینگ موفق باید با هدف بیزینس همجهت باشد، انعطاف پذیر باشد، از پتانسیل همه کارکنان استفاده کند، در مشتری حس وفاداری را تقویت کند، احساسات مشتریان را در نظر بگیرد، منسجم باشد و با آگاهی از وضعیت رقبا ایجاد شده باشد. تکنیکهای برندسازی انواع بسیار گوناگونی دارند و این موضوع باعث میشود شما به راحتی بهترین استراتژی برندینگ خود را برگزینید.
چنانچه هنوز درباره زیروبم استراتژی برندینگ سوالی دارید میتوانید به مقالات دیگر ما در وبسایت مراجعه کنید. به نظر شما چه روشها و استراتژیهای دیگری برای برندینگ وجود دارد؟ با ما در بخش کامنتها به اشتراک بگذارید.
سوالات متداول
استراتژی برندینگ شامل مجموعهای از فعالیتهاست که یک کسبوکار از آنها برای متمایز ساختن و بولد کردن برند خود در نگاه مخاطبان استفاده میکند.
اجزای اصلی یک استراتژی برندینگ موفق شامل یک سو بودن اهداف، داشتن انعطاف پذیری، تقویت حس وفاداری مشتریان، استفاده از پتانسیل همه کارکنان، انسجام، درنظر گرفتن احساسات مشتری و آگاهی از وضعیت رقبا میشود.
انواع استراتژیهای برندسازی 12 نوعند که عبارتند است از برندینگ آنلاین، تمایز، نام و شهرت شرکت، بدون نام، لیبل خصوصی، ایجاد مخاطبین جدید، پسوند یا گسترش برند، محصول، تکی، نگرش، خدمات، جمع سپاری.
ارسال مقاله
امتیاز شما به این مقاله :
ارسال دیدگاه: